بردیابردیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

پسر من

رمز مامانی اینه

رمز گوشی ها و تبلت رو عوض کردم و کلا قدغن کردم که دست بزنید . .امروز رفتی پیش بابا و با انگشت هات رمز گوشی رو براش توضیح دادی😆 ...
8 اسفند 1395

بیا در مورد ناهار فردا حرف بزنیم

ببیشتر وقت ها ازتون نظر میپرسم . در مورد غذا . امشب خیلی خسته بودم ولی کلی وقت گذاشتم و پیتزا خونگی و سیب زمینی درست کردم .بعد از شام گفتم فردا خوراک لوبیا داریم .دو سه ساعت موقع خواب اومدی پیشم گفتی مامان بیا در مورد ناهار فردا حرف بزنیم . گفتم چی ..گفتی فکر لوبیا رو از سرت بیرون کن من هوس برنج کردم😐😐😐
5 اسفند 1395

حرف عاشقانه یا غمگین

ههمین الان به تو و آجی گفتم از اتاق برین بیرون میخوام با بابا حرفی بزنم.گفتی حرف عاشقانه یا غمگین یا ترسناک میخوای با بابا بزنی😕😆😆😆😆😆😆😆😆انقد من و بابا خندیدیم که حرف رو نگفتم اومدم تو وبلاگت بنویسم
2 اسفند 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسر من می باشد